دلیلش ساده است. چون خیلی از دغدغهها برای نخستین بار بعد از آنکه دوران نامزدی تمام میشود و زوجها با هم در یک خانه زندگی میکنند، خودشان را نشان میدهند. دغدغههایی که ظاهرشان خیلی ساده است، اما در باطن میتوانند مشکلات بزرگی را به وجود بیاورند. یکی از این دغدغهها، که اتفاقا این روزها خیلی هم شایع است، مسئلهی تقسیم وظایف در زندگی خانوادگی است. مشکلی که فقط مخصوص زوجهای جوان نیست و تجربه نشان داده است اگر دست کم گرفته شود، میتواند دردسرهای زیادی را به وجود بیاورد. به همین دلیل باید نصیحت کلیشهای «تا با هم زیر یک سقف زندگی نکنید...» را جدی بگیریم و مهارت تقسیم وظایف را هم بیاموزیم.
زندگی مدرن، مهارت مدرن
شاید یکی از بزرگترین دلایلی که باعث شده خیلی از زوجها اصلاً مهارت تقسیم کار را بلد نباشند، این است که آنها در خانوادههای سنتی پرورش یافتهاند. واقعیت این است که در خانوادههای سنتی، تقسیم کار به شکلی که امروز زوجها به آن نیاز دارند اصلاً وجود ندارد. در میان آنها کاملاً مشخص است که چه کسی باید چه کاری را انجام بدهد. مردها نانآور خانوادهاند و همین نانآور بودن یعنی همهی وظایف بیرون از خانه به عهدهی آنهاست.
البته نانآور بودن به جز این وظایف یک سری امکان را هم در اختیار مرد خانوادهی سنتی قرار میدهد؛ امکاناتی مثل مدیریت بیچونوچرای مسائل مالی خانواده. در این خانوادهها مرد هر جوری که بخواهد مسائل مالی را اداره میکند. خرید و فروش، نقل مکان و همهی تصمیمهایی که نهایتاً منجر به افزایش و کاهش درآمد خانواده میشود بر عهدهی مرد است و همین به مرد خانواده سنتی یک جور قدرت میدهد. در برابر او زن هم عهدهدار همهی مسائلی است که در چهار دیواری خانه اتفاق میافتد؛ یعنی نظافت و پختوپز و تربیت بچهها.
در این شرایط معمولا هیچ مشکلی برای زوجها پیش نمیآید. یعنی هر کدام وظیفهی خودشان را میدانند و آن را انجام میدهند. اگر هم کاری روی زمین بماند، معلوم است که مسئول آن چه کسی است. اما وقتی مدل خانواده کاملاً سنتی نباشد، تازه مشکلات شروع میشود و تقسیم وظایف هم یکی از دغدغههای اساسی زوجها میشود؛ دغدغهی زوجهایی که زندگیشان شکلی مدرنتر دارد و نمیشود به آن سادگی کارها و مسئولیتها را به دو دستهی بیرون و داخل منزل تقسیم کرد؛ زوجهایی که هر دوشان بیرون از خانه کار میکنند و الگوی مشخص و مناسبی برای این مدل از زندگی ندارند.
شما به تقسیم وظایف احتیاج دارید
حالا خیلی وقت است زنها پا به پای مردها بیرون از خانه کار میکنند. بیرون از خانه کار کردن هم یعنی به عهده گرفتن بخشی از مسائل مالی. یعنی یک زن همانند مرد خانواده دغدغهی وام و قسط و خرج و مخارج زندگی را دارد و برای حل کردن مشکلات مالی به همسرش کمک میکند. تا اینجای کار مشکلی نیست و مسئله درست از آنجایی شروع میشود که این زن شاغل بنا بر الگوهای سنتی باید همهی وظایف یک زن خانهدار را هم انجام بدهد. وظایفی که مجموع آنها در حد یک شغل تمام وقت، وقتگیر و خستهکننده است و باعث میشود زنهای شاغل- خانهدار در حد یک آدم دو شغله برای انجام وظایفشان انرژی صرف کنند.
از طرفی مردها هم باز بر حسب همان الگوهای سنتی عادت ندارند در کارهای داخل خانه کمک کنند و این نداشتن الگو باعث به وجود آمدن مشکل میشود. نکتهی مهم هم اینجاست که با وجود این مشکلات، زندگی نظم و ترتیب عادی و لازم خودش را از دست میدهد و همین عدم مدیریت کارها و روی زمین ماندنشان باعث سست شدن روابط خانوادگی، ناراحتی بین زوجها و حتی به وجود آمدن مشکلات در تربیت فرزندان خانواده و رسیدگی به امور درسی و کاریشان میشود.
یک خانم در هر سن و شرایطی که باشد انرژی مشخصی دارد و مطمئنا نمیتواند از پس کارهای بیرون از خانه و داخل خانه به طور همزمان برآید. از طرفی دیگر مرد خانه هم به خاطر کار روزانه به خانهای منظم احتیاج دارد که در آن آرامش کافی را داشته باشد و در خانهای که تقسیم وظایف به صورت دقیق و مشخص انجام نشده باشد، این آرامش پیدا نمیشود. مشکلی که اسمش کوچک است اما وقتی درگیر آن باشید، متوجه میشوید که خیلی هم بزرگ است.
موازنهی قدرت
تقسیم کاری که در خانواده انجام میشود در نهایت نشان میدهد چه کسی قدرت بیشتری را در اختیار دارد. اما به هر حال تقسیم کار یعنی موازنه در قدرت طرفین. حالا در خانوادههایی که قدرت فقط در دست یکی از زوجین است و دیگری نقش قدرتمندی ندارد، معمولا مشکلاتی مثل عدم رضایت ارتباطی زن و شوهر، استرس، کاهش صداقت بین زوجین به چشم میخورد. نکتهی جالب هم این است که در این شرایط طرف قدرتمند هم احساس رضایت نمیکند.
به طور مثال مردی که در ظاهر قدرتمند است و در خانه هیچ وظیفهای را بنا بر قدرتی که دارد به عهده نمیگیرد، نمیتواند مرد راضی و خوشحالی باشد. چون این مرد باید با یک زن که میزان اعتماد به نفسش به شکل آشکاری پایین است و استرس زیادی دارد و از وضعیتش هم راضی نیست، زندگی کند.
مردهایی که نمیدانند چرا زنشان به اصطلاح عامیانه مدام نق میزند و غرغر میکند باید حواسشان باشد. یکی از دلایل نقنقو شدن همسرشان شوهر است که در مواقع لزوم به آنان قدرت و اختیار کافی را نداده و حالا حرفهای این زنها در غالب نقنق بروز کرده است. در مقابل این شرایط در خانوادهای که هر کس بنا به انرژی و شرایطش کار میکند و مرد و زن قدرت نسبتاً برابری (قدرت عیناً برابر وجود ندارد) دارند، صمیمیت، رضایتمندی و صداقت بیشتری در جریان است.
راهکارهایی برای تقسیم عادلانه وظایف
اگر زوجها این واقعیت را قبول کنند که زندگی امروزی را نمیتوان به شیوه سنتی اداره کرد نیمی از مشکلات حل میشود. یعنی یک زوج به این نتیجه برسند که برای انجام کارهای خانهشان باید با هم هماهنگ باشند. پس از ایجاد این ذهنیت زوجها میتوانند با چند تکنیک ساده کارهایشان را با هم تقسیم کنند. منتها گام اول همان پذیرفتن است.
جنسیت بیمعناست
اگر قرار است تقسیم کار استاندارد داشته باشید، باید جنسیت را فراموش کنید. «من ظرف نمیشورم»، «من بانک نمیروم»، «من جارو نمیکشم» و «من خرید نمیکنم» فقط مشکل را بزرگتر میکند. با توجه به شرایطی که هر زوج دارد باید حواسشان باشد، ممکن است در تقسیم کار مجبور شوند کارهایی را انجام بدهند که مثلا پدر و مادرهایشان انجام نمیدادهاند. همان کارهایی که تا حالا در تقسیمبندی دوگانهی بیرون و داخل خانه جا میگرفتند. در تقسیم کار ممکن است یک خانم مجبور شود ساعتها در صف بانک بماند یا برای رفتوآمد بچهها چند ساعت رانندگی کند و یک آقا هم مجبور باشد ظرف بشوید یا غذا بپزد.
کار تیمی انجام دهید
برای اغلب زوجها کار تیمی از کار تنهایی لذتبخشتر است. دلیلش هم این است که وقتی دو نفر با هم مشغول انجام کاری میشوند، در کنار کار کردن با یکدیگر حرف میزنند و در نهایت به جز کار کردن کلی هم با هم صحبت کردهاند و اینطوری زمان برایشان زودتر میگذرد. این کار تیمی کردن فقط محدود به زوجها هم نمیشود.
زمانی که لازم است بچهها هم بخشی از وظایف را به عهده بگیرند این کار تیمی حسابی جواب میدهد. مثلاً به جای اینکه به بچهتان بگویید برو اتاقت را تمیز کن، میتوانید بگویید بیا با هم برویم و اتاقت را تمیز کنیم. یا وقتی قرار است خانهتکانی کنید، کارهایتان را دستهبندی کنید و هر بخش را با هم انجام بدهید.
شراکت کنید
ازدواج شراکت است. قبول کردن این اصل باعث میشود در تقسیم کار منصف باشید و نخواهید همهی بار را روی دوش طرف مقابلتان بگذارید. حواستان باشد هدف انجام کارهای خانوادهای است که در آن زندگی میکنید. زرنگی کردن در این مواقع فقط به ضرر زرنگها تمام میشود و پروژهی تقسیم وظایف هم شکست میخورد.
با هم حرف بزنید
جلسات هفتگی و ماهانه خیلی میتوانند به بهبود روند تقسیم وظایف کمک کنند. اولین چیزی که باید به خاطر داشته باشید این است که سعی کنید هر کدام کارهایی را که بیشتر دوست دارید، انجام بدهید. حواستان هم باشد برای طرف مقابلتان کارهایی را که به علاقمندیهایش نزدیکتر است، انتخاب کنید. آدمها وقتی کاری را دوست دارند آن را با انرژی بیشتری انجام میدهند. برای اینکه بفهمید تقسیم کارتان درست بوده، میتوانید با هم دربارهی کارهایتان حرف بزنید و حتی بعضی از مسئولیتهایتان رابا هم عوض کنید. این قانونی که برای خودتان گذاشتهاید، داخلی است و هر وقت بخواهید میتوانید تغییرش دهید. مطمئن باشید جابهجا کردن کارها در بسیاری از موارد باعث بهبود روند کار میشود.