چقدر عجیب است که غم و اندوه، موجب ریختن آب از چشمهایمان میشود. در بین تمامی موجودات، تنها ما انسانها هستیم که به دلیل احساساتمان، اشک میریزیم. به گفته محققان، علت این رفتار، علاوه بر ابراز احساس همدردی با اطرافیان، خارج کردن برخی مواد مضر از بدن است.
در واقع، اشکها حاوی مجموعهای از هورمونها و پروتئینهای ناخوشایند هستند که وقتی بدن احساس غم و اندوه و استرس میکند، تولید میشوند و به همین دلیل است که پس از یک گریه مفصل، در نتیجه خارج شدن این مواد مضر، احساس تخلیه هیجان میکنید.
سکسکه، اسپاسم غیرارادی دیافراگم است که غشای ماهیچهای در قفسه سینه است که در فرآیند تنفس، نقش بسیار مهمی ایفا میکند. حال اگر این ماهیچه در اثر وجود غذای زیاد درون معده و یا برعکس، گرسنگی تحریک شود، یک دوره سکسکه اتفاق میافتد. سکسکه با وجود آن که آزاردهنده است، برای بدن هیچ فایدهای ندارد.
البته برخی محققان معتقدند این رفتار میتواند بقایا و آثار یک رفلکس مکشی مربوط به انسانهای اولیه باشد. در هر حال، این فرآیند برای انسان امروزی بیشتر آزاردهنده است که البته برای رفع آن، راهکارهایی همچون حبس کردن نفس، ترساندن خود، بلعیدن یک قاشق شکر و نوشیدن آب، توصیه میشود که البته تمامی این راهکارها از طریق توقف موقت ریتم تنفس عمل میکنند.
ما تقریباً یک سوم زندگیمان را در خواب به سر میبریم. هیچ انسانی نمیتواند بی خوابی را بیش از چند روز تحمل کند و فرآیند خواب، یکی از ناشناختهترین رفتارهای انسان است. خواب باعث تقویت مکانیسم بدن از تولید مواد شیمیایی مورد نیاز برای فعالیت در زمان بیداری تا تنظیم و سازماندهی مجدد نورونها در مغز و سیستم اعصاب میشود.
خواب REM با فعالیت بالای نورونی خود که مدت زمان طولانیتر را در شب در برمیگیرد، در واقع به رشد و توسعه مغز منجر میشود. محققان خواب را برای تقویت حافظه و توان یادگیری، حیاتی میدانند. خواب همچنین خاطرات را به حافظه طولانی مدت منتقل میکند و برای انجام فعالیتهای فکری روزمره، برای بدن نوعی زمان ریست شدن و استراحت فراهم میکند.
اگر بخواهیم فنی صحبت کنیم، مرگ یک فعالیت روزمره نیست، اما هر روز در اقصی نقاط جهان رخ میدهد. ما میمیریم چون سلولهایمان میمیرند. گرچه سلولها به دفعات، برای مدت دست کم 70 سال جایگزین میشوند، اما قادر به ادامه این فرآیند تا ابد نیستند. درون هر سلول تلومراز در انتهای کروموزومهای ما حاوی اطلاعات ژنتیکی است که با هر تقسیم سلولی، کوتاهتر میشود. تلومراز در ابتدا به حد کافی طولانی است، اما در نهایت، کوتاه و کوتاهتر میشود تا این که تمامی اطلاعاتی که در خود دارد، از بین میرود و دیگر، سلولها قادر به تقسیم نیستند.
البته دانشمندان سخت در تلاشند تا راه حلی برای افزایش طول عمر پیدا کنند و میگویند به زودی قادر به 2 برابر کردن متوسط طول عمر خواهند بود. برخی تصور میکنند که مو و ناخنها پس از مرگ به رشد ادامه میدهند، در حالی که چنین نیست، در واقع پس از مرگ، بدن خشک شده و موجب جمع شدن پوست میشود و در نتیجه قسمتهایی از ناخنها و مو که زیر پوست بوده است، نمایان میشود و این تصور را ایجاد میکند که این قسمتها رشد کردهاند.
آیا تا به حال از خود پرسیدهاید که چشمها چگونه سه بعدی میبینند. این در واقع نوعی خطای ذهن است. مغز ما از نوعی ناهمخوانی دوچشمی بهره میبرد که به معنای تفاوت جزیی بین تصاویر مشاهده شده توسط چشم راست و چپ است. مغز ما از 2 نسخه مخدوش و تحریف شده از یک صحنه برای بازسازی عمق آن استفاده میکند.
برای یک شی نمای نزدیک به منظور تصمیم گیری درباره فاصله آن، مغز نقطه تلاقی و همگرایی 2 چشم و یا زاویهای را ثبت میکند که چشمها از میان آن، روی جسم تمرکز میکنند. در زمان نگاه کردن به اشیا در حین حرکت نیز ما به طور ناخودآگاه، مسافت را از طریق ثبت تفاوت در سرعت نزدیک و دور شدن اجسام برآورد میکنیم.
واکنش قرمز شدن گونهها، در واقع یک پاسخ مشترک بین تمامی انسان در قبال توجه اجتماعی است که در همه رخ میدهد و تنها شدت و ضعف آن متفاوت است. به طور معمول، این حالت میتواند در زمان ملاقات یک فرد بسیار مهم، تجربه یک حس قوی در یک موقعیت اجتماعی و یا مورد تحسین و تمجید زیاد قرار گرفتن ایجاد شود.
این فرآیند بدین شکل رخ میدهد که رگها در صورت، گشاد و فراخ شده و موجب افزایش جریان خون در ناحیه گونهها و ایجاد نوعی چهره گلگون میشود. البته دانشمندان هنوز علت وقوع این فرآیند و عملکرد و فایده آن را نمیدانند.
وقتی یک لطیفه میشنوید و یا دچار یک حس بامزه میشوید، ناگهان این تمایل در شما ایجاد میشود که بارها و بارها با تغییر حالت ماهیچهها، شروع به فریاد زدن کنید. خنده حقیقتاً مکانیسم عجیبی دارد. روانشناسان معتقدند این واکنش رفتاری، نوعی سیگنال به دیگران از طریق انتشار احساسات مثبت، کاهش استرس و کمک به انسجام گروهی است. بنا به همین دلایل، برخی حیوانات نیز در حین انجام بازیهای جمعی، لبخند میزنند و میخندند.
این عجیب نیست که پلک میزنیم. این فرآیند که یک دهم ثانیه به طول میانجامد، ذرات گرد و غبار را پاک و مایعات روغنی را روی کره چشم منتشر میکند. اما چیزی که عجیب است آن است که ما متوجه نمیشویم که هر 2 تا 10 ثانیه دنیا در تاریکی فرو میرود. دانشمندان دریافتهاند که مغز انسان نوعی توانایی برای نادیده گرفتن خاموشیهای موقت و لحظهای دارد.
در واقع، عمل پلک زدن، موجب توقف فعالیت در چندین ناحیه از مغز میشود که مسئول ردیابی تغییرات محیطی هستند و بدین شکل است که شما جهان اطراف خود را به طور مستمر و بی وقفه مشاهده میکنید.
برای برخی کافی است که تنها درباره خمیازه مطلبی بخوانند تا شروع به خمیازه کشیدن بکنند. برخی محققان معتقدند که خمیازه مانند خنده، نوعی وسیله برای برقراری ارتباط و کمک به سازماندهی رفتار گروهی است. خمیازه با سرایت از یک فرد به دیگری در واقع نوعی اطلاعات را منتقل میکند، به این معنی که «من خستهام» یا «این برنامه کسل کننده است».
این رفتار، در واقع نوعی ابزار ارتباطی انسانهای نخستین بوده است و با بررسی اسکنهای مغزی گروهی که خمیازه میکشیدند، محققان دریافتند که با خمیازه، الگوهای رفتاری در نواحی از مغز که مرتبط با تقلید است، فعال میشود.
این واکنش در واقع فریاد از خفه شدن است. اگر به دست یا پای شما خون نرسد، به نوعی از کار میافتند. اگر شما دست یا پای خود را در وضعیتی قرار دهید که در جریان خون خللی ایجاد شود، اعصاب این ناحیه در اثر سوءتغذیه دچار اختلال در عملکرد میشود و در این حالت، شما احساس سوزش، درد یا کرخی در ناحیه محروم از خون میکنید چون نورونهای حسی شما به طور موقت از کار میافتند. حس سوزن سوزن شدن نیز در اثر فشار مستمر روی یک عصب ایجاد میشود.